گزارش خبری کیهان
این هفته در حالی تهران برای وزیر امور خارجه آلمان فرش قرمز پهن کرد که مروری بر عملکرد و مواضع این کشور در قبال ایران نشاندهنده نقاط تاریک بسیاری است.
«فرانک والتر اشتاین مایر» وزیر خارجه آلمان در سفر اخیر به تهران، بعد از شرکت در «کنفرانس اجلاس مقدماتی امنیتی مونیخ»، برای سخنرانی علمی با عنوان «نقش آموزش در ثبات و توسعه پایدار» در دانشگاه تهران حضور یافت.
اشتاین مایر در این سخنرانی گفت: آقای ظریف گفتند ما نباید در گذشته گرفتار شویم. من هم پای این جمله را امضا میکنم.
در حاشیه این مراسم جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در حین سخنرانی وزیر امور خارجه آلمان قبل از ارائه پنل تخصصی، با در دست داشتن پلاکاردهایی به زبان انگلیسی و فارسی با مضمون «ما سردشت را فراموش نمیکنیم»، «هدیه آلمان به ایران 2 هزار شهید و جانباز شیمیایی در سردشت»، « توسعه و صلح پایدار با سلاح شیمیایی نمیشود» نسبت به حمایت دولت وقت آلمان از حمله نظامی رژیم بعث عراق به ایران اعتراض کردند.
این دانشجویان همچنین با در دست داشتن عکسهایی از جانبازان و شهدای شیمیایی سردشت و ماسکهای تنفسی، رفتار اعتراضی خود را به این اقدام دولت آلمان اعلام کردند.
در این گزارش به بررسی تاریخی اقدامات ضد ایرانی آلمان در گذشتهای نه چندان دور میپردازیم.
بیشترین سهم در تجهیز صدام به سلاحهای شیمیایی
در طول هشت سال دفاع مقدس، کشور آلمان در تجهیز و تشویق رژیم بعث عراق به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و شیمیایی علیه ملت ایران از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.
در همین رابطه سازمان ملل متحد طی گزارشی به کمکهای کشورهای غربی به برنامههای تسلیحاتی عراق اشاره میکند و مینویسد: «عراق تسلیحات خود را از 150 شرکت آلمانی، آمریکایی و انگلیسی تهیه کرده است. براساس گزارشها، دولت عراق از سال 1975 توسط 80 کمپانی آلمانی، 24 شرکت آمریکایی و حدود 12 شرکت انگلیسی و چند شرکت سوئیسی، ژاپنی، ایتالیایی، فرانسوی، سوئدی، برزیلی و آرژانتینی تجهیزات دریافت کرده است.
در رأس کشورهای اروپایی حامی جنایات جنگی صدام کشور آلمان قرار دارد، چندان که در توسعه و تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی مقام نخست را داراست. ساخت مجتمع سامره عراق به عنوان «بزرگترین کارخانه سلاح شیمیایی جهان» در کارنامه تسلیحاتی این کشور به چشم میخورد. شرکت آلمانی «کارل کولمب» در مجتمع سامره 6 خط تولید سلاح شیمیایی به نام احمد، محمد، عیسی، عانی، مدای و قاضی را ایجاد کرد که اولین آنها در سال 1983 (1362) و آخرین آن در سال 1986 (1365) تکمیل شد.
از گاز خردل و اسید پروسیک تا گازهای عصبی سارین و تابون در این کارخانه تولید میشد و در خمپاره، راکت و گلولههای توپ جاسازی میشدند.
در سال 1987 (1366) برنامههای تسلیحاتی عراق شتاب بیسابقهای پیدا میکند. شرکتهای بزرگ تولیدکننده باروت جنگی در اروپا که شامل 13 شرکت از کشورهای سوئد، هلند، ایتالیا، بلژیک، سوئیس، آلمان، فرانسه، اسکاتلند و فنلاند میشدند تمام تلاش خود را برای جلوگیری از توقف جنگ به کار بردند، چرا که به برکت این جنگ چرخ کارخانههای آنها سرعت بیشتری میگرفت. آلمان در این بازار مرگ بیشترین نقش و سرمایه را داشت.
رسوایی آلمان در ماجرای میکونوس
در اواخر تابستان 1371 یک عملیات در «رستوران میکونوس» در مرکز شهر برلین با جوسازی رسانههای غربی به بحرانی علیه ایران بدل شد که موجبات جبههگیری غرب نسبت به جمهوری اسلامی ایران را فراهم کرد. به دنبال این حادثه دادگاه برلین طی یک حکم مغرضانه و بدون استناد، ایران را مسئول مستقیم این تیراندازی خواند، در حالی که هیچ سندی مبنی بر محکومیت ایران ارائه نکرد. به دنبال این جوسازی و به منظور تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی، 12 کشور اروپایی سفرای خود را از ایران خارج کردند.
این حرکت در اصل به منظور منزوی کردن ایران و با این تحلیل که جمهوری اسلامی دچار چالش شود صورت گرفت. در ظاهر همه چیز درحال به حاشیه راندن ایران بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در یک واکنش صریح، حجت را برای غربیان تمام کرده و فرمودند: «در مرحله اول، سفیر آلمان را فعلاً تا مدتى نباید راه بدهند که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد.»
پس از این سخنرانی مقام معظم رهبری، کشورهای غربی که متوجه شکست سیاست خود شدند تصمیم گرفتند تا به منظور کاستن از رسوایی ماجرای میکونوس سفرای خود را به تهران بازگردانند اما جمهوری اسلامی ایران به فرمان رهبر معظم انقلاب با بازگشت سفیر آلمان به تهران به همراه سفرای دیگر کشورها مخالفت کرد.
گرچه پس از واکنش رهبر انقلاب، سفرای غربی خواستار بازگشت به تهران شدند اما عواقب این رسوایی هرگز از دامن غرب پاک نشد. مقام معظم رهبری در سال 1377 در همین رابطه فرمودند:
«همه اروپا با هم همدست شدند تا سرِ قضیه دادگاه میکونوس که بنده گفته بودم چون در این قضیه، آلمان این گونه رفتار کرده است و سفرا رفتند، اگر سفرای دیگر میخواهند بیایند، بیایند؛ ولی سفیر آلمان، باید بعداً بیاید. حق ندارد با آنها برگردد؛ این حرف را از بین ببرند، که سفیر آلمان، اگر شده با یک نفر دیگر با هم بیایند. دولت و ملت ایران ایستادند... ما مجبور به رابطه نیستیم، بلکه ما بر روی مواضع سرشار از عزت خود که ناشی از اسلام و قدرت ملی و اسلامی ملت ایران است، میایستیم، تا همه کسانی که بیگانه از ما هستند، احساس کنند که در مقابل این ملت، نمیشود با قلدری حرف زد.»
روسیاهی کنفرانس برلین برای سیاستمداران آلمانی
کنفرانس برلین نیز برگی دیگر از اقدامات ضد ایرانی آلمان در سالیان اخیر میباشد.کنفرانس «ایران پس از انتخابات»
(Iran After the Elections Conference) که بیشتر با عنوان «کنفرانس برلین» شناخته میشود نام همایش سه روزهای بود که از 19 تا 21 فروردین 1379 به مدت سه روز از سوی حزب سبز آلمان و به دعوت بنیاد هاینریش بل (داستاننویس آلمانی) در خانه فرهنگهای جهان در برلین برگزار شد.
در این کنفرانس، تعدادی از پیادهنظام جریان مدعی اصلاحات و روشنفکری، از فعالان سیاسی تا نویسنده و نظریهپرداز کهنهکار و تازه از راه رسیده مانند: عزتالله سحابی، اکبر گنجی، حسن یوسفی اشکوری، علیرضا علویتبار، حمیدرضا جلاییپور، علی افشاری، کاظم کردوانی، چنگیز پهلوان، فریبرز رئیس دانا، محمود دولتآبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، خدیجه مقدم، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، منیرو روانیپور و محمدعلی سپانلو حضور داشتند.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اهداف پنهان کنفرانس برلین، در دیدار جمعی از مسئولان فرمودند: «کنفرانس برلین به دنبال تدارک و برنامهریزی چندین ماهه و با دقت در انتخاب میهمانان کنفرانس برگزار شد، تا اینگونه وانمود شود که این افراد، نمایندگان قشرهای مختلف ملت ایران هستند. برگزارکنندگان کنفرانس در واقع در صدد بودند با این مقدمات و تدارکات و دعوت از همه جناحهای مخالف نظام در خارج، کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوتشدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم اینگونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی، تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی از قانون اساسی و یا کلا نوشتن قانون اساسی جدید، امکانپذیر است؛ اما خداوند این نقشه را بر هم زد و روسیاهی کنفرانس برلین برای سیاستمداران آلمانی ماند». (دیدار تنی چند از شخصیتهای سیاسی با رهبر معظم انقلاب 6/2/1379)
از حمایت آلمان از سلمان رشدی مرتد تا اکران فیلمهای ضد ایرانی
آلمان در زمینه فرهنگی نیز به دفعات به اتخاذ رویکرد ضد ایرانی و ضد اسلامی روی آورده است.
در روزهای گذشته شصت و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت که بزرگترین و مهمترین نمایشگاه کتاب دنیا محسوب میشود در آلمان برگزار شد.
اتحادیه ناشران آلمان به عنوان برگزارکننده این نمایشگاه در این دوره در اقدامی تعجببرانگیز تصمیم گرفت تا از حضور سلمان رشدی مرتد در نشست خبری این نمایشگاه به عنوان سخنران در کنار رئیس اتحادیه ناشران آلمان و یورگن باس رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت استفاده کند.
این در حالی است که رشدی به دلیل تالیف کتاب موهن «آیات شیطانی» که در آن به ساحت مقدس پیامبر(ص) و قرآن کریم اهانت کرده است، در تمامی سالهای گذشته مورد تنفر دنیای اسلام قرار داشته و دارد.
«جشنواره بینالمللی فیلم برلین» نیز همراستا با جشنوارههای غربی همواره ارزشهای سینمایی را در حاشیه اولویتهای سیاسی قرار داده است.
این جشنواره با حمایت از جریان اپوزیسیون همواره در پی تقویت فیلمسازان ضد ایرانی برآمده است و هر چه یک فیلم ایرانی با شدت و غلظت بیشتری به سیاهنمایی از اوضاع داخلی ایران بپردازد، در نگاه داوران این جشنواره محبوبتر خواهد بود.
نوکری برای رژیم اسرائیل
چندی پیش هفتهنامه اشپیگل خبر ارسال معادل یک میلیون یورو سلاح و تجهیزات نظامی از سوی آلمان به رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ غزه را منتشر کرد تا از مشارکت دولت آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در کشتار مردم بیدفاع و زنان و کودکان فلسطینی پرده بردارد.
بر اساس این گزارش، چاشنیهای انفجاری سلاحهای جنگی و همچنین قطعات مورد نیاز در زیردریاییهای جنگی رژیم صهیونیستی از جمله تجهیزات نظامی است که در جدیدترین مرحله صادرات تسلیحاتی آلمان برای رژیم اشغالگر قدس ارسال شده است.
به نوشته اشپیگل، اسرائیل در سیاست صادرات تسلیحاتی آلمان همواره نقش و جایگاه ویژهای داشته است و شرکتهای تسلیحاتی آلمان در دوران جنگهایی که رژیم صهیونیستی در برپایی آن دخالت داشته نیز همچنان به فروش تسلیحات نظامی به این رژیم اشغالگر ادامه دادهاند.
زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد آلمان و قائممقام آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور در تیرماه سال جاری در سفر به تهران، از ایران خواست برای بهبود روابط اقتصادی با غرب، مسئله رابطهاش با اسرائیل را حل کند.
گابریل در جمع تعدادی از صاحبان صنعت و تجارت ایران و آلمان گفت: زیر سوال بردن حق موجودیت این کشور (اسرائیل) مسئلهای نیست که ما آلمانیها بتوانیم آن را قبول کنیم.
وزیر اقتصاد آلمان گفت: اگر این موضوع مورد بحث قرار نگیرد ایران نمیتواند در بلندمدت روابط اقتصادی خوبی با آلمان برقرار کند. قطعا اقدامات ضد ایرانی آلمان به همین جا ختم نمیشود. پناه دادن به سرکردههای گروهکهای تروریستی ضد ایرانی و حضور جدی در تحریم ایران در سالیان اخیر و اقدامات ساختارشکنانه در جریان فتنه 88 نیز بخش دیگری از این کارنامه میباشد و این قصه سردراز دارد.
حال سوالی در اذهان عمومی شکل میگیرد و آن اینکه، آیا با فراموش کردن گذشته، تمامی مشکلات حل خواهد شد؟ آیا با فراموشی گذشته، دشمنیِ دشمن کمتر میشود و پهن کردن فرش قرمز برای آلمان، بدون توجه به این سوابق چه توجیهی دارد؟